
این مفاهیم برای اولین بار توسط کارل گوستاو یونگ به عنوان ویژگی شخصیتی در انسان مطرح شد. در دیدگاه او همه انسان ها هر دو جنبه را دارا هستند با این تفاوت که همواره یکی از این دو وجه در فرد بر دیگری غلبه دارد. افراد با غلبه درونگرایی آمادگی بیشتری برای خودداری و تسلط بر نفس از خود نشان می دهند. این افراد کمتر تمایل به حضور در جمع دارند و و بیشتر دقت خود را به مطالعه و فعالیت های ذهنی انفرادی می گذرانند. این در حالی است که افرادی که برونگرایی در آن ها غالب است افرادی اجتماعی و شاد هستند که بیشتر به فعالیت های عملی و رقابتی علاقه مند بوده و توانمندی زیادی در تسلط بر نفس خود ندارند. در واقع می توان گفت درونگراها انرژی خود را درون خود و برون گراها انرژی خود را از دنیای بیرون خود و در ارتباط با دیگران دریافت می کنند.
برونگرها اﻧﺮژی ﺧﻮد را از ﺑﺮﺧﻮردھﺎ و رواﺑﻂ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ و ﺣﻀﻮر در ﺟﻤﻊ ﺑﻪ دﺳﺖ ﻣﯽ آورﻧﺪ و ﻋﻼﻗﻪ زﯾﺎدی ﺑﻪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ھﺎی دﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ دارﻧﺪ. ﻣﺠﻠﺲ ﮔﺮداﻧﯽ، ﺷﻮخ طﺒﻌﯽ و ﺑﺬﻟﻪ ﮔﻮﯾﯽ از ﺧﺼﻮﺻﯿﺎت ﺑﺎرز اﯾﻦ اﻓﺮاد اﺳﺖ. برونگراها کلاً در دنیای بیرون سیر می کنند. آن ها دوست دارند که سرخوش، اجتماعی، رقابت جو، سریع و واقع گرا باشند. برای آن ها هر چیزی که شفاف تر و مشخص تر باشد بهتر است. آن ها ابهام را تحمل نمی کنند. غیر از این، برخلاف درونگراها، برونگراها عاشق فردیت هستند. آن ها دلشان می خواهد که با دیگران فرق داشته باشند و این فرق داشتن را ابراز کنند. برای همین است که برون گراها خیلی رقابت جو، مستقل و حتی پرخاشگر هستند. یک آدم برونگرا گاهی حتی اشتباه قبلی خودش را نمی پذیرد و با لجاجت می خواهد حرفش را به کرسی بنشاند. درونگراها؛ برونگراها را به پرحرف، سطحی، پرخاشگر و بی توجه به دیگران متهم می کنند. جالب اینجاست که با وجود همه این اتهام های متقابل، در ۴۰ سالگی معمولاً آدم ها به طرف مقابل شخصیتشان می چرخندآدم ها در برخورد با جهان از چهار ابزار استفاده می کنند؛ از فکرشان، از حواس پنجگانه شان، از شهودشان و از هیجان هایشان. اگر می خواهید دقیق تر فرق این چهار ابزار را بفهمید، فردی را تصور کنید که کنار یک رودخانه ایستاده است. اگر در او عاطفه و هیجان مسلط باشد محور زیبایی رودخانه می شود. اگر تحت تسلط حواس خود باشد رودخانه را همان طور که هست می بیند بی آنکه احساسی نسبت به آن داشته باشد، درست مثل اینکه دارد عکس یک رودخانه را می بیند. اگر اندیشه به او مسلط باشد، سعی می کند رودخانه را از نظر علمی- مثلاً از لحاظ زمین شناسی- بررسی کند و بالأخره اگر شهودگرا باشد، رودخانه را رازی از طبیعت تلقی می کند که معنای عاطفی عمیقی در آن پنهان است.
انواع و اقسام برونگرایی
برونگرای متفکر
برونگراها متفکر، منطقی، واقع بین و متعصب هستند. آن ها دقیقا مطابق با مقررات جامعه عمل می کنند. آن ها احساسات و هیجان های خودشان را سرکوب می کنند و به همین خاطر ممکن است آدم های خشک و سردی به نظر برسند. آن ها دانشمندان خوبی می شوند زیرا تمرکز آن ها بر آگاه شدن از دنیای بیرونی و استفاده از قواعد منطقی برای توصیف کردن آن است. روان شناسان می گویند بیشتر انگلیسی ها و فرانسوی ها برونگرای متفکرند. ژنرال دوگل فرانسوی نمونه این جور تیپ های شخصیتی است.
برونگرای حسی
آدم های برون گرای حسی، هم لذت جو هستند و هم سازش پذیر؛ یعنی هم دوست دارند که از دنیا و مافیها لذت کسب کنند و هم آنقدر به تجربه های جدید اشتیاق دارند که با هر شرایطی می سازند.
برونگرای احساساتی
برونگراهای احساساتی، همان طور که از اسمشان برمی آید، عاطفی، حساس و معاشرتی هستند. معمولاً زنان بیشتر در این تیپ شخصیتی قرار می گیرند تا مردان. برون گراهای احساسی با هیجان هایشان با دنیا ارتباط برقرار می کنند و نه با افکارشان. آنها بیش از حد به باورها و انتظارات دیگران حساسند. درعین حال آن ها به راحتی با شما صمیمی می شوند و روی هم رفته آدم های معاشرتی و سرزنده ای هستند. می گویند مردم مالزی، فیلیپین و ترکیه برونگرای احساساتی هستند.
برون گرای شهودی
برونگرای شهودی همان طور که از اسمشان برمی آید، آدم های خلاقی هستند. آن ها فرصت ها را به خوبی کشف می کنند؛ به همین خاطر در کسب و کار و البته در سیاست آدم های موفقی هستند. آن ها براساس حس ششم تصمیم گیری می کنند؛ به همین خاطر ممکن است تصمیم گیری هایشان خیلی فوری به نظر برسد.
طیبه نوتی زهی
منبع: خانواده سبز
۷۸۶
دیدگاه های ارسال شده توسط شما ، پس از تایید مدیر سایت یا دبیر بخش خبری در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت باشد منتشر نخواهد شد.