
وقتی مادرم دنبال من به مدرسه می آمد ، عادت داشت ساعت ها با دوستانش صحبت کند . من خسته بودم ، به او احتیاج داشتم و دلم می خواست در خانه باشم . یک روز ، این را به او گفتم . مادر گفت که این موضوع را نمی دانسته و بلافاصله رفتارش را تغییر داد .
یک بچه ی خیلی کوچک زندگی را همان طور که پیش می آید ، درک می کند ؛ او تفاوت ها را نمی شناسد و قضاوتی نمی تواند بکند . اما با تکامل حس او نسبت به خویش و توانایی وی در تکلم ، شروع به فکر کردن و دیدن جهان از دیدگاه خود می کند . او از تمایلات و آرزوهاش آگاهی می یابد ، می تواند قضاوت هایش را شکل بدهد . این همان زمانی است که او درک می کند . که در واقع اوضاع می تواند متفاوت باشد و وقتی این بینش را با واژه ها بیان می کند، دل به دریا میزند و تمام تجربه ای را که در مورد خود کسب کرده ، ابراز می کند .
به همین دلیل است که به محض کسب توانایی تکلم ، یا ابراز ناامیدی یا نارضایتی ، باید گلایه های او را جدی بگیرید و مودبانه به آنها پاسخ بدهید . اعتماد به نفس و خودشناسی وی به این امر بستگی دارد .
پدر و مادر
*اجازه بدهید پسرتان بفهمد که گلایه کردن کار صحیحی است : کاغذی را در اتاق خوابش بگذارید تا اگر گفت و گوی رو در رو در رابطه با گلایه هایش برایش دشوار است ، نظرات خود را روی آن بنویسد .
*به گلایه های پسرتان گوش بدهید ، چون می تواند نخستین گام او برای مصالحه و درس مهمی در حل درگیری باشد.
*اگر به شما گفت که بین شما و او فاصله ای زیادی افتاده ، آماده ی عذر خواهی باشید .
مربیان
*هر نوع گلایه ای را به پرستش یا تعبیری تبدیل کنید : « به نظر می رسد که این نمره را عادلانه نمی دانی ، چون واقعا این بار خیلی تلاش کردی ، درست است ؟»، «فکر می کنم خودم باید بیشتر توضیح بدهم . متشکرم که مرا آگاه کردی .»
*اگر بتوانید وارد دنیای یک دانش آموز شوید ، دیدگاهش را نسبت به مسائل گوناگون ملاحظه کنید و بپذیرید ، الگویی از احترام ، همدلی و درک عاطفی ایجاد خواهید کرد .
منبع : ۱۰۰ نکته در شناخت دنیای پسران
نویسنده : الیزابت هارتلی بروئر
ترجمه ی آناهیتا آذری
گردآورنده : حلما ریگی
۷۸۶
دیدگاه های ارسال شده توسط شما ، پس از تایید مدیر سایت یا دبیر بخش خبری در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت باشد منتشر نخواهد شد.