
امام صادق(علیه السلام) مىفرماید:
اگر مىخواهى یار بگیرى، باید او را در چند مرحله بررسى کرده باشى: در سفر، در حضر، در غضب و در رضا
گاهى انسان به امید اینکه به چیزى مىرسد، خیلى راحت فداکارى مىکند، ولى این در واقع فداکارى نیست؛ چون امید دارد که این لقمه را بدهد و لقمۀ چربترى را به دست آورد، اما هنگامى که به سفر مىرود امکانات او همین است و بس، اگر صندلى خود را رها کند، باید تا آخر، سرش به سقف ماشین بخورد. در اینجاست که فداکارى معنا مىدهد و روحیهها و افراد شناخته مىشوند.
دو رفیق بودند که مدتها با هم بودند.
شریک و هم مغازه بودند. همدیگر را امتحان کرده بودند.
روزى از روزها با هم به سفر حج رفتند. سفر حدود سه یا چهار ماه طول کشید. در سفر، بر سر اینکه اول چه کسى قلیان بکشد، دعواشان شد.
یکى به دیگرى مىگفت: تو تنباکوها را مىکشى و دود قلیان را مىگیرى. خلاصه دعواى مفصلى داشتند.
از طرفى هم نمىتوانستند از همدیگر جدا شوند. لذا کار به مصالحه کشید. دو طرف قلیان را سوراخ کردند و با هم کشیدند.
وجودهایى که در حَضَر، این قدر فانى و فداکار هستند، در سفر نسبت به هم، سختگیر و خشن مىشوند.
همین که به راحتى و فراغتى مىرسند، شُل مىشوند.
همین که غضب مىآید، آنچه در وجود آنهاست، دیوارهایى که بسته است باز مىشود، نیروهایى که کنترل شده، سرکش مىشود.
تو با این توجه، براى خود رفیق بگیر.
رفیقت را به غضب وادار کن، ببین چطور با تو کنار خواهد آمد!
در حالتهاى طبیعى، در راههاى هموار، هر رانندهاى خوب رانندگى مىکند. در پیچ و خم ودرگیرىهاست که تعادل از دست مىرود و درست لحظهاى که به آن احتیاج داریم، آن را از دست مىدهیم.
لحظهاى که به تسامح و گذشت احتیاج داریم، از دوست خشونت و سختگیرى مىبینیم. لحظهاى که دست خود را دراز مىکنیم تا میوهاى بچینیم یا دست را مىبُرند و یا درخت را مىسوزانند.
باید مهرههایى را انتخاب کنیم که در حادثهها متزلزل نشوند. این چنین افرادى التهاب ندارند و سقفهاى سنگین بر دوش آنها تَرَک بر نخواهد داشت.
منبع:کتاب حرکت استاد علی صفایی حائری
فرستنده:مهین صیادی از زابل
۷۸۶
دیدگاه های ارسال شده توسط شما ، پس از تایید مدیر سایت یا دبیر بخش خبری در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت باشد منتشر نخواهد شد.