
به گزارش خبرنگار بانوی بلوچ از زاهدان ،صبح روز پنج شنبه ۵ اسفندماه ۱۴۰۰ همایش اشتیاق به همت کانون فرهنگی زنان بلوچ و خانواده های فرهنگی قرارگاه قدس در جونب شرق با حضور اعضاء فعال کلیه بسیجیان طرح امنیت در شهرستان زاهدان با موضوعیت چگونه با افکار منفی مبارزه کنیم توسط سرکار خانم حدادی برگزار گردید.
صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازم
وانگه همه بتها را در پیش تو بگدازم
صد نقش برانگیزم با روح درآمیزم
چون نقش تو را بینم در آتشش اندازم
اگر با دقت احوال انسانهای شاد و ناشاد را بررسی کنیم، متوجه می شویم که اندوه متاعی شیطانی و شادی هدیهای رحمانی است. از ابتدای تمدن بشر، غم و اندوه مایه توقف و انزجار و شادی و نشاط عامل تحرک و نظم بوده است. انسان از اندوه، غم و تاریکی میگریزد و به شادی و نور پناه میبرد. شاد زیستن آرزوی دیرینه آدمی است. دنیای بدون غم، خشم و جنگ، سرشار از مهربانی و شادی، آرزویی است که ریشه در خلقت و نهاد آدمی دارد. آرزویی که مقدمه غلبه بر تمام ناکامیهاست. شادی، این معجزه درونی، گره گشای بسیاری از رنجهاست. باید پذیرفت که شادی و غم در زندگی اجتماعی انسانها، تأثیرات عمدهای دارد. لازمه شادی و شاد بودن چیزی نیست جز مثبتاندیشی و جستجوی خوبیها و زیباییها. انسان با نگرش منفی به دنیا چیزی جز روحیهای افسرده، چهرهای غمگین و حالتی خشمگینانه ندارد و این نگرش منفی، تخریبگر جامعه است. نباید فراموش کرد که رخدادهای اجتماعی، راهحلهای اجتماعی دارد و راهکارهای جمعی در برخورد با چنین مشکلاتی میتواند بسیار کارساز باشد. به یاد بسپاریم که پیشگیری کارآمدتر از درمان است.
در جامعه غمزده، انرژی افراد صرف برطرف کردن اندوه و ناراحتی شده و دیگر فرصتی برای تولید و توسعه باقی نمیماند. به تجربه ثابت شده شادی و نشاط، ماده اولیه تغییر جامعه و تحول و تکامل درونی انسانهاست. در جامعه خوشحال و خرسند، تولید بهتر، اشتغال بیشتر و اقتصاد، سالمتر خواهد بود. بدون شک در چنین محیطی امنیت اجتماعی و فردی راحتتر به دست میآید. در محیط شاد، ذهن انسان پویا، زبانش گویا و استعدادش شکوفا میشود. جازه دهید مقوله شادی را در مبحث تحلیل رفتار متقابل بیان کنیم. در تحلیل رفتار ساختار شخصیت را به ۳ بخش تقسیم میکنند(کودک، بالغ، والد ). این نظریه تکاملیافته، نظریه فروید است. کودک، در نظریه تحلیل رفتار متقابل به مفهوم خردسالی نیست بلکه آن قسمت از ساختار شخصیت ما است که دنبال احساسات، عواطف، شادی، شادمانی و خشم است.(البته شادی و خشم ذاتی نه اکتسابی) و در حقیقت بخش کودک در شخصیت ماست که شادیآفرین است و اصولاً این امر بستگی به سن ندارد. دقیقاً! یک مرد و یا زن مسن ۷۰ یا ۸۰ ساله هم با فعال بودن بخش کودک وجودش میتواند شاد بوده و احساس شادمانی کند. وقتی کسی کودک درونش فعال نیست، این فرد به صورت دلمرده و غمگین است. ما خیلی از آدمها را میبینیم که به دنبال ارزشها و تعصبات خود هستند و کودک درون خود را طرد کردهاند. یعنی این آدمها نیز کودک درون دارند اما با پیروی از تعصبات خشک، این بخش از شخصیت آنها غیرفعال شده و کودک درون آنها افسرده است. مثلاً پدربزرگ یا مادربزرگی که با شادی فراوان با نوه کوچک خود بازی میکند، این دقیقاً بازتاب حضور کودک درون اوست. پس ما باید شادیها را در بخش کودک درون خود، پیدا کنیم. به نظر شما راز خندیدن چیست؟ خنده واقعی چه میتواند باشد؟ ما یک خنده ذاتی یا خنده درونی داریم و یک خنده مصنوعی یا اکتسابی. خنده درونی مربوط به کودک درون ما میشود. ما زمانی که عمیقاً نسبت به یک مسئلهای شاد شویم، شروع میکنیم به خندیدن. کما اینکه عکس این قضیه نیز صادق است. وقتی که ما غمگین میشویم، شروع به گریستن میکنیم. پس این هیجانات به واقع مکمل شخصیت ما هستند. خنده درونی (خنده واقعی)، بخشی از عملکرد شادی کودک درون ماست. مگر اینکه ما بخواهیم لبخند اکتسابی بزنیم. لبخند اکتسابی لبخندی است که مثلاً من در عین ناراحتی با ورود یک شخص تازه وارد به محیط، لبخند میزنم و سعی میکنم خودم را شاد نشان دهم که از آمدن او خوشحال شدهام. ولی اگر بخواهید خنده واقعی را ببینید، باید به سراغ کودکان بروید: بازیها و ارتباطهایی که با هم دارند و خندههایی که از ته دل سر میدهند. در حقیقت خندیدن نوعی ابراز هیجان شادبودن و شادمانی است.
طرز تفکر چقدر میتواند در شاد بودن افراد دخیل باشد؟ ما تفکر را از بخش کودک خارج میکنیم و به بعد بالغ ربط میدهیم. زمانی هم که ما کار درمانی انجام میدهیم کاری میکنیم که بالغ مجری رفتار کودک درون باشد نه مسلط بر آن. مسئلهای نیز درمورد تفکر مثبت و منفی وجود دارد. ما اگر تفکر مثبت داشته باشیم، مطمئناً این تفکر میتواند در شادی و شادمانی ما تأثیرگذار باشد و متقابلاً تفکر منفی نیز شادی را دور میکند. لازمه شاد بودن چیست؟ من لازمه شاد بودن را ایجاد تعادل در زندگی میدانم. کسی که زندگی متعادلی دارد چه از نظر مالی و چه از نظر روانی، در نهایت میتواند آدم شادی نیز باشد. هرکسی برای شاد بودن آستانهای دارد. ممکن است عاملی باعث شادی من شود اما شما را شاد نکند. ممکن است عاملی شما را اندوهگین کند اما باعث شادی من شود. این نوع شادی، شادی کاذب است. شادی واقعی آن نوع شادی است که مکان و زمان در آن تأثیری نداشته باشد و بهترین مثالی که میتواند نشاندهنده این نوع شادی باشد، ارتباط شادمانه کودکان با یکدیگر است. نوعی شادی که توأم با خلاقیت است. کودکان به محض اینکه زیر پوشش تربیت والدین قرار گرفته و والد درونشان شکل میگیرد، ارزشها، تعصبات، اعتقادات، فرهنگ، سنت، ملیت، بر شادی و ابراز آن تأثیر میگذارد. در حقیقت شادی برای کودک در چارچوب خاصی تعریف میشود و شادمانی خارج از این چارچوب سبب ایجاد حس گناه در او میشود. هر قدر بعد ارزشی منفی (تعصبات و…) پررنگتر شود، شادی کودک نیز کمرنگتر میشود. والد کنترلگر به ما میگوید که کدامیک از کارهایمان خوب یا بد است. مثلاً وقتی کودک شروع به خندیدن میکند، ما به او میگوییم نخند! بچه خوب که نمیخنده!. آلوده شدن بعد بالغ با بعد والد، توجه به همین ارزشها و تعصبات است. مجموعه این عوامل باعث میشود شادی کودک درون ما مخفی یا کمرنگ شود. چه اشکالی دارد، شادیهایی را در محیط خانواده ایجاد کنیم. پس سعی کنیم این شادی را با تمرین و مراقبه در خود تقویت کنیم.
786
دیدگاه های ارسال شده توسط شما ، پس از تایید مدیر سایت یا دبیر بخش خبری در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت باشد منتشر نخواهد شد.