پایگاه اطلاع رسانی بانوی بلوچ

۱۴۰۰-۱۲-۱۴

فردا، گلی می‌آید؛ گلی که کشتی‌بان «سفینه النجاه» است

اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در email
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در facebook

بهارهای شگفتی در راهند؛ این را زمین می‌‏گوید؛ زمین که مادر همه بهارهای آمده است. زمین که آبستن بهارهای شگفتی است که در راهند.

فردا گلی می‏‌شکفد که عطرش از همه پنجره‌‏های بسته عبور خواهد کرد؛ از همه دیوارهای سنگی، برج‏‌های بتُنی، خیابان‌‏های تاریک، کوچه‏‌های رنگ و رو رفته. فردا گلی می‏‌شکفد که پنجره‌‏ها را باز خواهد کرد و آینه‌‏ها را شفاف.

فردا گلی می‏‌شکفد که بادها را پرپر می‏‌کند. بهارهای شگفتی در راهند؛ این را من نمی‏‌گویم؛ آسمان می‏‌گوید با هزاران بهاری که دیده است.

فردا گلی می‏‌شکفد که گل‌‏ها به پیشواز آمدنش، پرپر می‌‏شوند. درخت‌‏ها، سجده می‏‌کنند مقدمش را، کوه‏‌ها سر بر آستان کرم او می‏‌گذارند و دریاها، وام‏‌دار زلال چشمانش می‏‌شوند.

فردا گلی می‏‌شکفد که ابرها را به باران دعوت می‏‌کند، باران را به زمین تشنه می‌‏فشاند، گل‏‌ها را می‌‏رویاند و خورشید را صدا می‌‏کند تا رنگین‏‌کمانی شگفت، شرق تا غرب زمین و آسمان را به هم بدوزد؛ رنگین‏‌کمانی زیباتر از همه آذین‏‌ها و خیر مقدم‏‌ها، رنگین‏‌کمانی که مزین به نام زیبای زیباترین گل دنیاست.

فردا باران می‏‌بارد، گلی می‌‏شکفد. مردی می‌‏آید؛ فردا مردی که قرار است در باران بیاید، خواهد رسید؛ بعد توفان می‌‏گیرد، باران تند می‌‏بارد.

فردا، گلی می‌‏آید؛ گلی که کشتی‌بان «سفینه النجاه» است. می‌‏آید و آرامش را به دل‏‌های عاشق می‏‌آورد و منتظران را سوار می‏‌کند.

فردا گلی می‏‌شکفد که بادها را پرپر می‏‌کند. توفان، تاب ایستادگی در برابرش را ندارد؛ پرپر می‏‌شود، نسیم می‌‏شود و به پای مبارکش بوسه می‌‏زند: «السلام علیک یا سفینه النجاه»

گروه تأییدمحتوا

۷۸۶

اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در email
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در facebook
انتهای پیام/

دیدگاه های ارسال شده توسط شما ، پس از تایید مدیر سایت یا دبیر بخش خبری در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت باشد منتشر نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *