پایگاه اطلاع رسانی بانوی بلوچ

۱۴۰۱-۰۱-۳۰

نماز بدون تیمم

اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در email
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در facebook

شلمچه بـود و عملیـات آزادسـازی خرمـشهر و روز ۱۹/۲/۱۳۶۱ .ازساعت پنج صبح در محاصره عراقی‌هـا قـرار گـرفتیم. خاکریزهـای نعـل اسبی دور ما را گرفته بود. از هیچ طرف در امان نبـودیم. آغـاز محاصـره بود که زخمی شدم و زخمهایم یکی پس از دیگری افزایش می‌یافت. هر چه خورشید بالاتر می‌آمد، گرما سوزاننده تر مـی‌شـد. بچـه هـایی کـه درجلوی خاکریز بودند و نتوانستند عقب نشینی کنند، شهید شدند.

با همان وضعیت نامناسبم سینه خیز می‌رفتم تـا بـه صـدای بچـه هـای مجروح جواب بدهم. بعضی طلب آب میکردنـد. بعـضی دیگـر جهـت بستن زخمهایشان کمک می‌خواستند. زمان بـه سـختی و کنـدی سـپری می‌شد. بارها در این مدت بر اثر گلوله های مستقیم تانک و موج انفجاری که ایجاد می‌کرد بیهوش شدم، اما هر وقت به هـوش مـی آمـدم مجـدداً حرکت را آغاز می‌کردم؛ گر چه کوچکترین حرکت با گلوله پاسـخ داده می شد. از بس شهدا و مجروحین را جابه جـا کـرده بـودم، از مـوی سـر گرفته تا لباسهایم همه خونی شده بود. شاید اگر در آن حال بـیهـوش میشدم، کسی باور نمی‌کرد که زنده ام

یک بار که بیهوش شده بودم، حس کردم خورشید مرا مـی سـوزاند.چشمهایم را باز کردم؛ دیدم خورشید دقیقاً بالای سرم هست و این نشان می داد وقت نماز شده است. قصد تیمم کردم؛ با حرکت دادن دستهـایم گلوله ها به سویم نشانه رفت. دیدم نمی شود نماز را با همان حـال بـدون تیمم شروع کردم. دستها را جهت تکبیر گفتن بالا بردم؛ امـا بـاز هـم عراقی ها متوجه شدند و به طرفم تیراندازی شد. به این نتیجه رسیدم کـه به حالت خوابیده و بدون حرکت، نماز را اقامـه کـنم. شـروع کـردم بـه خواندن؛ چند بار نماز را اعاده کردم. ترکشهای ریز مرا بیهوش میکرد و شدت تشنگی هم مزید بر علت شده بود. ساعت نزدیک سه بعدازظهر بود که بالاخره نماز ظهر را اقامه کردم و بلافاصله بیهوش شدم. صدایی مرا به خود آورد؛ میگفت که هر کس زنده است فرار کند. عراقی ها تیـرخلاص میزنند. ساعت چهار بعدازظهر با شش نفر از برادران به اسارت درآمدیم. نزدیک غروب آفتاب در حالی کـه دسـتهـایم بـسته بـود، در کامیون به سمت بصره در حالت حرکت بود. نماز عصرم را خواندم.

محمدرضامیرشمسی

منبع: کتاب شکسته های ایستاده ،خاطرات برگزیده فراخوان ضیافت عشق،به انتخاب: مصطفی رحیمی

گرداوری: فریبا نارویی از زهک

۷۸۶

اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در email
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در facebook
انتهای پیام/

دیدگاه های ارسال شده توسط شما ، پس از تایید مدیر سایت یا دبیر بخش خبری در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت باشد منتشر نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *