پایگاه اطلاع رسانی بانوی بلوچ

۱۴۰۱-۰۱-۳۱

داستان همسر آیت الله صدر

اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در email
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در facebook

تاجری با همسرش خدمت مرحوم آیت الله صدر رفته بود. خانم رفت منزل اندرونی و این تاجر رفت قسمت بیرونی پیش مرحوم صدر کار داشت

این خانم آمد در زد زن مرحوم صدر آمد پشت در، در را باز کرد، زن تاجر دید لباسهای او خیلی معمولی است خیال کرد کلفت است گفت خانم کجاست؟  من با خانم کار دارم

او خجالت کشید بگوید من خانم هستم گفت: خانم نیستند! زن تاجر رفت.  مرحوم صدر(ره) آمدند خانه دیدند خانم خیلی گرفته است، گفتند چرا شما ناراحت و گرفته هستید

گفت:  این زن تاجر آمد خیال کرد من کلفتم و به من گفت خانم کجاست من گفتم خانم نیست. این جمله مرحوم صدر جمله عالی و محتوای وسیعی دارد.  کام یک مرجع تقلید و دانشمند دین می باشد.  ایشان فرمودند:« راست گفتی برای اینکه تو خانم نیستی خانم آن است که چادرش دو وصله داشت اما فدکش مال فقرا و ضعفا و بیچاره ها بود(منظور فاطمه (ع) است)

سمیه زارعی

منبع :پندها و حکایتهای اخلاقی، ص۱۴۶

۷۸۶

 

 

اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در email
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در facebook
انتهای پیام/

دیدگاه های ارسال شده توسط شما ، پس از تایید مدیر سایت یا دبیر بخش خبری در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت باشد منتشر نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *