
الان با فضای مجازی بی مکان و بی زمان و همهگیر، شرایطی به وجود آمده که فرزندان ما اگر در آن محیط نباشند خودشان را دارای حیات و هویت نمیدانند. چرا؟ چون بیاحتیاطی کردیم و بسیاری از آدمهایی که باید در این فضا نمیرفتند، رفتند و خود را در این پدیده آلوده کردند
نوجوان هم تقصیر ندارد. چشمش را باز میکند میبیند که همه نوع آدمی در این فضا زندگی میکند. حالا چهطور میشود به او بگوییم که اینستاگرام یک مشیت الهی نیست و حاصل انتخاب برخی افراد دیگر است؟ اینستاگرام جایی مثل کویر مرکزی ایران یا کوههای زاگرس نیست که باید زندگی در جوار آن را به عنوان مشیت الهی بپذیریم. اینستاگرام یک محصول ناقص، پر از اشکال از یک شرکت آمریکایی است. اما فرزندان ما در مقابل انتخاب آن بیاراده شدهاند، به همین دلیل ساده و هولناک که بزرگترهایشان در این انتخاب بی ارادهاند.
در دوران نوجوانی فعل و انفعالاتی در بدن و مغز افراد اتفاق میافتد و درنتیجه درگیر سوالات هویتی میشود. در دهههای گذشته وقتی این سوالات پیش میآمد، نوجوان ما برای یافتن پاسخ سمت چه کسانی میرفت؟ اولین افراد در حیطه دایره امنش پدر و مادر بودند و پدربزرگ و مادربزرگ، اقوام، آشناهای نزدیک، اگر مدرسه میرفت افراد آنجا یا هر رابطه اجتماعی دیگر در اطراف خود داشت، شهر خودش، فرهنگ خودش، اصول عرفی و منطقهای خودش! آدمهای مستقر در این رابطه، پاسخگوی سوالاتش بودند و هویتش را به او القا میکردند.
این مسیر از ۱۳-۱۴ سالگی تا ۲۰ سالگی به آرامی طی میشد. در نهایت وقتی از او میپرسیدی که «شما که هستید؟» برای پاسخ ابهامی نداشت. چون گروههای مرجعی که به او نزدیک بودند هویت را در او شکل داده بودند. گروههای مرجع قومی، قبیلهای و مذهبی، بهشکل خوبی هویت او را شکل داده بودند. پس در سن ۲۱-۲۲ سالگی با یک هویت معلوم، وارد زندگی جدی میشد. شغل انتخاب میکرد. تشکیل خانواده میداد و هویت را به نسل بعد انتقال میداد.
منبع : مجله خبری مهر
تهیه وتنظیم : مهرانگیز امیرزهی
۷۸۶
دیدگاه های ارسال شده توسط شما ، پس از تایید مدیر سایت یا دبیر بخش خبری در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت باشد منتشر نخواهد شد.