
نقاط ضعف و کاستیای که در انسانها وجود دارد، از امور ذاتی غیر قابل تغییر نیست، بلکه از امور طبیعی است که با کوشش و تلاش انسان قابل تغییر و تبدیل است.
به گزارش خبرنگار کانون فرهنگی زنان سیستان، در تاریخ ۴ خرداد ماه ۱۴۰۱ به همت کانون فرهنگی زنان سیستان در راستای خدمت گذاری به جامعه بانوان ، کارگاه آموزشی توانمند سازی اجتماعی بانوان ( شخصیت و نقش زن در عرصه زندگی ) با کارشناسی سرکار خانم زهرا شاقوزایی با حضور جمعی ازبانوان در کانون فرهنگی زنان سیستان برگزار گردید.
خلاصه ای از مطالب ارائه شده در کارگاه به شرح ذیل است:
شخصیت و نقش زن در عرصه زندگی
از دیرباز « زن در اسلام » موضوع سخن متفکران و اندیشمندان اسلامی است که برای شناخت شخصیت و جایگاه زن در اندیشه و شریعت اسلامی تلاش میکنند، تا از این راه، سیمایی شفاف که نمایانگر نگرش اسلام به اصالت انسانی او به لحاظ ارزشهای معنوی و انسانیاش در دنیا و آخرت است را ارائه کنند.
سخن در این زمینه بهمسایل متعددی منشعب میشود که عبارتند از: شخصیت، ماهیت، ایمان و نقش کارآمد او در فعالیت دینی و مسیر دعوت، حرکت جهادی در عرصهی چالشها، گشودگی علمی و پویایی فرهنگی و…
نمونههایی از برتری زن
در پرتو آنچه گذشت، در مقایسهی بین زن و مردی که در شرایط فرهنگی و اجتماعی مشابه زندگی میکنند ملاحظه میکنیم که فرق گذاشتن بین آن دو دشوار است، زیرا معلوم نیست که آگاهی مرد در مسایل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بیش از زن باشد، بلکه گاه با ملاحظه برخی عناصر درونی و بیرونی که بهبرخی زنان تمایز ویژه بخشیده است، الگوهای متعددی از برتری زن را بر مرد به لحاظ گستردگی نگاه، دقت فکر، عمق آگاهی و شفافیت بینش، مشاهده میکنیم. این الگوهای برتر را در برخی تجارب تاریخی شماری از زنان که در شرایط متوازن، متعادل و مناسب رشد عقلی و فرهنگی و اجتماعی بهسر میبردند، بهروشنی میبینیم. چنین زنانی توانستهاند جایگاه مؤثر و موضع ثابت خود را که ریشه در اندیشه و ایمان داشت، تثبیت کنند. این همان چیزی است که خداوند در بیان شخصیت مریم و همسر فرعون و تاریخ در یادکرد شخصیت امالمومنین خدیجه کبری و فاطمهزهرا و حضرت زینب دختر علی (ع) از آن سخن میگویند.
مواضعی که در زندگی بزرگ نمود یافت، برآگاهی کامل و گسترده بر مسایل کلان گواهی میدهد که زندگی آنان در سطح پویایی قدرت در آگاهی، مسئولیت و رویارویی با چالشهای بزرگی در عرصهی عمومی زندگی بر آنان احاطه داشت، در شعاع چنین آگاهیای قرار داشت…چندان که انسان نمیتواند با هیچ میزان عقلی یا ایمانی، در مسایل مشترک بین ایشان و مردانی که شرایط مساوی میزیستند تفاوتی بگذارد.
ممکن است برخی سخن از ویژگیهای غیر عادی در شخصیت این زنان به میان آورند، ولی ما ویژگیای نمیبینیم جز شرایط طبیعی که امکانات رشد روحی، عقلی و التزام را برایشان فراهم آورد به گونهای که رشد شخصیتی آنان بهصورت طبیعی و در شرایطی متعادل انجام شد. علاوه براین، نمیتوانیم این ادعا که در آنان عناصر غیبی برجستهای وجود داشت و آنها را از سطح زن عادی بیرون میبرد بپذیریم، زیرا چنین ادعایی به یقین اثبات نشده است. هر چند خدا از برگزیدگی یکی از زنان حضرت مریم (ع) خبر میدهد که آنهم از راه معنویت و رفتار درست و اطاعت خدا به دست آمده است که در قرآن کریم ( داستان مریم و ویژگیهای شخصیت او که تحت کفالت حضرت زکریا بود و بهویژه در موقعیت دشوار حمل به حضرت عیسی و بهدنیا آوردن او بیان شده است.
اگر خداوند با بخشیدن روح خویش به مریم او را راهنمایی و هدایت میکند، این حالتی غیبی در شخصیت حضرت مریم محسوب نمیشود، بلکه لطفی الهی است که او را به لحاظ روحی تقویت میکند و این لطف به تناسب پایداری در مسیر ایمان و به مدد عناصر شخصیت انسانیاش است. و شخصیت انسانی زن ـ همانند مرد ـ اساساً از درون دارای نقاط ضعف است و زن و مرد از جهت واکنش به تجربهای سخت که جامعه آن را برنمیتابد و فرد هیچ عذر معقولی در آن ندارد، تفاوتی ندارند. در چنین شرایطی ( همانند تجربهی مریم ) جایگاه فرد به لحاظ ارزشهای اجتماعی در فهرست منحرفان اخلاقی قرار میگیرد.
زن و بازسازی شخصیت زن و شعار آزادی!
در بخش پیشین از راز و رمز برخی ناباوریها بین زن و مرد که در دستهای از آیات قرآنی بدان اشاره شده است، سخن رفت.
اولاَ: نابرابری سهم ارث دختر و پسر دلیل تبعیض نمیتواند باشد چنان که بیشتر بودن سهم ارث پسر از سهم ارث پدر در شرایطی، گویای برتری پسر بر پدر نیست.
ثانیاَ: تسلط مرد بر زن به معنای برتری او نیست. بلکه بنا به مسئولیتی است که او در اداره امور مالی خانواده دارد.
ثالثاَ: تسلط مرد بر زن در دایره خانواده است نه در دایره جامع، که مردان بر زنان تسلط داشته باشند.
ضرورت پرورش شخصیت زن
با توجه به آنچه که گذشت، باید به ضرورت توسعه ژرفای انسانی و ذاتی شخصیت زن اندیشید. راه اینکار هم، برنامهریزی برای پرورش شخصیت زن بر مبنای تقویت توان عقلی او با تجربه زنده و معرفت گسترده و تلاش برای گشودن نیروهای او به روی مسایل بزرگ انسانی و مسئولیتهای کلان امور زندگی است. از این راه فرصت اثبات کامیابی و شایستگی در این عرصهها برای زن فراهم میآید.
نتایج مثبتی که از پیشرفت زنان در ابعاد علمی، عملی، حرکتی و مشاهده شده گویای آن است که ضعف و پس ماندگی سرنوشت گریز ناپذیر زن نیست، بلکه نتیجه معطل گذاشتن عناصر قدرت و آگاهی در تربیت شخصیت و شکلدهی به وجود زن است. اینگونه تعامل با مرد هم اگر بشود او را به ضعف و پس ماندگی نه در زن ضعیف و نه در مرد ضعیف ناشی از ماهیت شخصیت آن دو نیست بلکه ناشی از تقصیری است که در فراهمآوردن عوامل پیشرفت و قدرت میشود.
اگر عناصر زنانگی زن در بردارنده کمی ضعف در ابعاد عاطفی و جسمی برای زن است و نشانهی آن احساسیتر بودن زن نسبت به مرد و ناتوانی زن از جابهجا کردن اجسام سنگین در حد توان مرد است، باز راه تبدیل این ضعف به قدرت به روی زن باز است و او با پرورش فکری خود از راه شناخت، آگاهی، تقویت عقلانیت و تضعیف عاطفه به مدد آگاهی مبتنی بر واقعگرایی، تمرین جسمانی و کسب قدرت بدنی میتواند بر این ضعف غلبه کند.فراوان سراغ داریم زنانی را که صلابت رأی، آگاهی، درک و واقعبینیشان به مراتب از بسیاری از مردان بیشتر است.
میخواهیم بگوییم؛ نقاط ضعف و کاستیای که در انسانها وجود دارد، از امور ذاتی غیر قابل تغییر نیست، بلکه از امور طبیعی است که با کوشش و تلاش انسان قابل تغییر و تبدیل است. شاید سخن قرآن از شخصیت همسر فرعون و مریم دختر عمران، گواهی بر توانمندی زن در غلبه بر ضعف زنانگیاش و تبدیل شدن به زنی باشد با قدرت و پایداری با جمعی از مردان متکبر و مغرور به مبارزه برمیخیزد.
۷۸۶
دیدگاه های ارسال شده توسط شما ، پس از تایید مدیر سایت یا دبیر بخش خبری در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت باشد منتشر نخواهد شد.