پایگاه اطلاع رسانی بانوی بلوچ

۱۴۰۱-۰۳-۱۰

شاخصه های حکومت مطلوب

اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در email
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در facebook

۱) تعیین پیامبران و امامان از جانب خداوند هر چند تعیینی است، اما تحمیلی نمی باشد و ایمان مردم اطاعت از آنان را به دنبال می آورد. درعصر غیبت نیز امامت نه تعیینی است و نه تحمیلی، بلکه شناختنی، پذیرفتنی و یا انتخابی است. در رأس طرح اسلام برای «مدیریت جامعه» اصول عقیدتی و عملی اسلام بر اساس کتاب و سنت وجود دارد که پیامبر، امام و نایب امام باید مطابق آن عمل نمایند.

۲) در اسلام امتیاز طبقاتی وجود نداشته و ملاک به دست آوردن مشاغل و مناصب، شایستگی شخصی، معلومات، صفات و ملکات لازم برای تصدی آن است نه عامل خانوادگی و ارثی. برخی از اهل تسنن خلافت را مخصوص قریش، برخی بنی هاشم و تعدادی از فرق شیعه مخصوص خاندان علی(ع) می دانند. طبق عقیده شیعه دوازده امامی، امامت حق انحصاری خانواده نمی باشد، بلکه حق اختصاصی دوازده نفر معین از خاندان امام علی(ع) آن هم به علت انحصار در موهبت الهی یعنی علم مرتبط به وحی، تقوا و عصمت آن ها است و نظیر انحصار مقام نبوت در افراد معین با صفات و مشخصات معین است، بدون آن که جنبه امتیاز طبقاتی داشته باشد.

۳) در اسلام شکل خاصی برای مدیریت جامعه ارائه نشده است و در زمان، مکان و شرایط مختلف می تواند با رعایت اصول مذکور شکل خاصی پیدا کند. البته نظام پادشاهی به علت آن که تعیین و تحمیل در آن وجود دارد، قابل قبول نیست. آنچه در اسلام وجود دارد یک سلسله تکالیف واجب یا مستحب عمومی است که برخی عینی و اغلب کفایی است. وجوب کفایی یا مسؤولیت مشترک اجتماعی و تأمین نیازمندی های مادی و معنوی جامعه مسلمین بر همه واجب است و تمام کسانی که می توانسته اند به تأمین آن اقدام کنند و نکرده اند، مسؤولند و مورد مؤاخذه قرار می گیرند. از آن جا که یک نفر نمی تواند در تأمین همه نیازمندی ها به طور مستقیم تلاش کند، هر دسته باید به کاری که بهتر از عهده اش بر می آید، بپردازد

۴) از دیدگاه شهید بهشتی آنچه در فرهنگ اصیل اسلامی وجود دارد، واژه عالم می باشد نه روحانیت. عالمی که متعهد، آگاه و فقیه اسلام شناس باشد. هنگامی هم که گفته می شود جامعه ما و اسلام بدون روحانیت نمی شود، یعنی بدون علمای اسلامی که دارای بهره فراوان از علم و اسلام شناسی و فضیلت و تقوا و تجسم عملی اسلام باشند، است.

وظیفه مراجع تقلید دارای صلاحیت این است که مسائل را با بیانی متناسب با نیاز عصر (بدون تغییر محتوای آن) و مباحث ایدئولو ژیک را تحقیق و استنباط کرده و در اختیار تشکیلات قرار دهند. بالاترین شخصیت حکومتی نائب امام است که در زمان غیبت جانشین امام معصوم بوده و با مرجع تقلید تفاوت دارد. نائب امام علاوه بر مرجعیت، سمت رهبری جامعه را نیز دارا است. فقیه به صرف مرجع بودن نمی تواند زمامداری را در دست گیرد. آگاهی به مسائل اسلامی از شرایط لازم و مورد حمایت مردم بودن شرط کافی می باشد. در صورتی که اکثر مسلمانان فردی را با آرای خود انتخاب نمودند، از او انتظار دارند که خود را ملتزم و متعهد به مقررات، تعالیم اسلامی و اجرای آن بداند. تأکید بر نقش فقیه در حاکمیت جمهوری اسلامی به علت کارشناس بودن وی در مسائل اسلامی است امامت امت  که بر عهده رهبر یا اعضای شورای رهبری (فقیه عادل، باتقوا، متعهد، مدیر، شجاع و توانا ) است، در برابر قوانین با سایر افراد یکسان بوده و در صورت ناتوانی از انجام وظایف از مقام خود عزل می شوند.

۵) قسط و عدل در جنبه های مختلف جامعه تنها با عمل به کتاب و سنت قابل اجرا است. علاوه بر قانونی که توسط پیامبر آورده شده و عدالت پیاده می گردد، امام معصوم نیز تجسم عینی قسط در جامعه می باشد. البته عدل منحصر در شخص امام معصوم نیست؛ بلکه وی در رأس تجسم عدالت می باشد. چرا که حتی در امام جماعت نیز عدالت جزء شرایط لازم می باشد. در همین راستا نایب امام و جانشین امام معصوم و مرجع تقلید و به همین ترتیب سلسله مراتب مسؤولان نیز حتما باید عادل باشند.

امامت عدل چیزی است که باید در جامعه پیاده گردد و با امام عادل تفاوت دارد؛ البته هویت نظام اسلامی با داشتن امامت عدل تحقق پیدا می کند، بدین معنا که بدون قسط معنوی و اخلاقی، قسط اقتصادی و سیاسی در جامعه ایجاد نمی گردد. برای اجرای قوانین داشتن تخصص و تعهد، هر دو، لازم است. مسؤولیت ها به معنای تکلیف بوده و هر شخص باید نهایت تلاش خود را انجام داده تا طبق موازین اصیل اسلامی آن را به نحو احسن انجام دهد

۶) انسان در چارچوب قوانین الهی آزاد بوده و با اندیشه تحلیل گر خود ابتدا به وحی خدا، نبوت انبیا، کتاب و سنت پیامبران آگاهی پیدا کرده، سپس در مرحله تنظیم قانون زندگی، وحی به عنوان زیربنای همه محاسبات و بررسی های عقلی به عنوان تکیه گاه انسان به شمار می رود. در این نوع حکومت، امامت و امت نسبت به هم تعهد و مسؤولیت متقابل دارند. رهبری و هدایت این تعاون اجتماعی و تنظیم برنامه تقسیم کار از وظایف حکومت است. امت نیز مسؤول مراقبت از نحوه اجرا توسط حکومت می باشد. در صورت تسامح بر همه لازم است کوشش کنند با استفاده از روش هایی که در قوانین اسلامی مقرر شده حکومت را به انجام آن وا داشته و در غیر این صورت، تلاش بر روی کار آوردن حکومتی نمایند که بر انجام وظایف خود قادر باشد

گردآوری : حبیبه رئیسی

منبع : حسینی بهشتی، سید محمد؛ مجموعه مقالات استاد سید محمد حسینی بهشتی، تصحیح مهدی آیت اللهی، بی جا، جهان آرا، بی تا

۷۸۶

اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در email
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در facebook
انتهای پیام/

دیدگاه های ارسال شده توسط شما ، پس از تایید مدیر سایت یا دبیر بخش خبری در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت باشد منتشر نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *