
آیتالله مصباح پس از برشمردن عناصر فوق میافزاید، این سه، عناصر اصلی فرهنگ اسلامند؛ یعنی آنچه را باید بدان معتقد باشیم، خوب و بد و شیوه رفتار ما را مشخص می کند. این همان اصول دین، اخلاق و احکام اسلامی است. لهجهها، لباسهای گوناگون محلّی، کیفیت گویشها و … ارتباطی با فرهنگ ندارد. اسلام معین نکرده است که انسان با چه زبانی سخن بگوید یا چه لباسی بپوشد. اسلام یک اصل کلی معین کرده و آن این است که انسان نباید تابع دشمنان خدا شود و رنگ دشمن بهخود بگیرد؛ بلکه باید استقلال خود را حفظ کند. اینکه لباس یقه داشته یا نداشته باشد، مربوط به اسلام نیست. ممکن است که این مسأله زمانی نشانه استقلال باشد؛ اما عنصر اصلی فرهنگ اسلام نیست.
برای شروع ارتقاء، تکامل و اصلاح عناصر فرهنگی «با توجه به ماهیت “دعوت” که فرایند مخاطبمحور است و با توجه به عناصر “حکمت”، “موعظه” و “جدال احسن” که بر خردورزی و اقناع تأکید دارد، میتوان این نتیجه را گرفت که شیوه مورد سفارش قرآن در پروسه اصلاح فرهنگ، شیوۀ خردانگیزی؛ به تعبیر دیگر انگیزش از درون است؛ اما نه هر انگیزشی؛ بلکه انگیزش بر پایه آگاهی و انتخاب؛ زیرا تکیه بر “حکمت” بهعنوان سخنی که بیانگر حقایق روشن و انکارناپذیر است و “موعظه” بهعنوان سخن پندآموز و خیرخواهانه، و “جدال احسن” به عنوان سخنی که موانع ذهنی مخاطب را به چالش میکشد، بیانگر این واقعیت است که دعوت باید عقل و قلب مخاطب را تحت تأثیر قرار داده و باورمند سازد، امری که بستر انتخاب آگاهانه را فراهم میکند
گردآوری : حبیبه رئیسی
مصباح یزدی، علامه محمدتقی (۱۳۷۶) تهاجم فرهنگی. قم. مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی. چاپ اول.
۷۸۶
دیدگاه های ارسال شده توسط شما ، پس از تایید مدیر سایت یا دبیر بخش خبری در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت باشد منتشر نخواهد شد.