
مادر قلب خانه و مظهر مهرو عاطفه، عشق و احساس، محبت و صفا است،
به گزارش خبرنگار کانون فرهنگی زنان سیستان، در تاریخ ۸ تیرماه ۱۴۰۱ به همت کانون فرهنگی زنان سیستان در راستای خدمت گذاری به جامعه بانوان ، کارگاه نقش زنان در جامعه اسلامی با کارشناسی سرکار خانم پروانه میشکار و با حضور جمعی ازبانوان در روستای خراشادی شهرستان نیمروز برگزار گردید.
خلاصه ای از مطالب ارائه شده به شرح ذیل می باشد:
زن درجامعه اسلامی
زن درجامعه اسلامی فردی است که مانند مرد و به تناسب طبیعت شخصی خود دارای حقوق و وظائفیست،زن میتواند درشاخههای علمی وزمینههای اجتماعی فعالیت کند و مانندمرد در ساختن زندگی وجامعه دخالت داشته وحقوقی رابه خود تخصیص دهد،ولی آنچهدرجامعه اسلامی برای زنان در درجه اول دارای اهمیت است این که معشوقه خوبی برای همسر، مادرخوبی برای فرزندان و مدیر و کدبانوی خوبی در خانه باشد.
زن درنقش همسری
زن درجامعه اسلامی، وظایف عمده و پراهمیتی دارد که عدم رعایت آن، موجب لطماتی به شئون حیات اجتماعی و خانوادگی است.سرباززدن ازوظایفی که عقل و سنت برای زن معین کرده است. اینکه زن درجامعه پست اجتماعی یا اداری داشته باشد و سرگرم فعالیت مفید باشد امری است که با حفظ جوانب آنموردپذیرششرعاست.
وظیفه او خوشرفتاری، خوشخلقی و دلجویی ازهمسر استو ازهمه فرصتها برای وصول به این هدف سودمیجوید،
زنخوبوموفق، اساس زندگی را بر تفاهم و همکاری و همزیستی مسالمتآمیز قرار میدهد وخودرادرقبال این مسائل، مسئول میداند.درعیناینکه، شریک زندگی شوهراست برای اونقش مادری مهربان و باعاطفه را دارد، در برابرمشکلات ودشواریهای زندگی، او را آرامش وتسکین میبخشد،
زن درخانه، امین مال وحفظ حیثیت وشرف شوهر است، سعی دارد درغیاب او آبرویش را حفظ کند ومال و دارائی خانواده را ازاتلاف ودستبردها ومصرفهای بیهوده مصون دارد. راز خانواده را برملا نسازد و نقاط ضعف شوهر را درپیش کسانی که برای رسواگری میجویند بازگو نکند.حاصل رعایت اصول اخلاقی درخانه،ایجاد خرسندی و رضایت خاطر از وصلت و ادامه حیاتی مسرت بخش و فرزندانی معتدل است، خانوادهای بوجود میآید که اعضای آن به دیدار هم مسرور وشادند و درسازندگی جامعهای که تشکیلخواهد شد سهمی فوق العاده دارند. پاداش چنین زنانی غیرازجنبه دنیوی، سعادت آخرت هست.
زن درنقش مادری:
مادر بارزترین منشأ آسایش مهر وعالیترین منبع سعادت خانوادگیاست. احساس امنیت، آرامش، احساس قدرت و استقلال کودکان درخانواده، بستگی به وجود مادر دارد.سهم مادر تکوین جنین و درانتقال صفات ارثی بیشتر از پدراست.
مادر مظهر عاطفه، مهر وچهره دوست داشتنی خانه است. اوست که با رأفت ومهر خود، محیط خانه را دلچسب واهل منزل را مسرور میسازد.درچاردیواری خانه، مدینه فاضله میسازد و به پرورش وسازندگی شخصیتها میپردازد. شادیها از سوی او و لبخندها با مشاهده چهرهی او شروع میشود.
مادر، رنگ دهنده شخصیت کودک وحتی سازنده آن است. کاراو ظریف وحساس است. با دستهای خود او را نوازش میدهد و با قلب مهربانش در دل کودک انقلاب وشگفتی به وجود می آورد. او با یک نوازش مادرانه دل پررنج کودک را تسکین میدهد و با یک زمزمه ولالایی، طفل را به خواب میبرد.
مادر با رفتار الگویی خود، انسان پرورش میدهد ،طفل را ازعالم ناپاکیها، دوروییها، عقدهها و حسدها دور میدارد، در او مهر، صفا، خیرخواهی، خیراندیشی ، نسبت به دیگران بهوجود میآورد.
مادرباید افرادی شرافتمند، انسان مفید برای جامعه بپرورد و برای این کارباید آمادگی بیابد، او باید درس تعهد و مسئولیت به فرزندان بیاموزد، مظهر عدل و عاطفه و مهر باشد، آزاد فکر و دور از ترس وهیجان، برکنار ازخودخواهی و بداندیشی باشد.
منشأ مشکلات امروز جامعه، در زمینه خانواده وتربیت فرزندان این است که زنان نخواستهاند که مادر باشند و ریاست وسرپرستی خانواده و نگهداری کودک راعهده دار شده اند، کسی که به فکر زینت و تجمل خویش است و به فکر خوب تربیت کردن فرزند خویش نیست، مادر نیست.
مسئولیت اقتصادخانه:
زن در خانه با سروسامان دادن اموراقتصادی خانه شوهر را درکسب معیشت ارج مینهد، میکوشد از روی صداقت، دلسوزی، احساس مسئولیت و محاسبات اندیشیده خود، دخل وخرج خانواده را تحت کنترل درآورد، اقتصاد آن را سامان دهد و وضع زندگی را بهتر وزمینه را برای اداره مناسبتر خانه فراهم کند،زن اندیشمند، اگرچه وضع مادی خانه راخوب میبیند به خود اجازه نمیدهد که زیاده روی کند یا درباره فرزندان، اسراف کند. زیرا او میداند که درآمد وثروت، برای گذراندن متعادل زندگی است نه برای فخر فروشی.
مسئولیت عاطفی:
مادر قلب خانه و مظهر مهرو عاطفه، عشق و احساس، محبت و صفا است، او میتواند اعضای خانواده را سعادتمند و بهشتی کند یا زمینه تباهی و فساد را در آنان بهوجود آورد.مادر، سرچشمه فضیلت است، درس عملی تقوا و خداترسی او راهنما و نافذ درقلب اعضای خانه است، او میتواند منشأ رذیلتها باشد و فرزندان را فاسد و شوهر را از زندگی متنفر سازد.
زن درعین ناراحتی و نگرانی باید روحیه خود را قوی داشته باشد. خانهای که در آن مادر عصبانی است جهنم و آشیانه بدبختی کودک است.
مادر و سازندگی جامعه
مادر، بند قنداق کودک را درست دارد ولی اهمیت آن بگونهایست که میتوان گفت زمام امورجامعه دراختیار اوست، ممکن نیست خلق و خویی در جامعه باشد و از خانه منشأ نگرفته باشد و نیز ممکن نیست شخصیتها و مردان بزرگ جز از خانوادههای آرام و از دامن مادر خویش نیت و سبکبار پدید آیند. اهمیت نقش او بهحدی ست که می توان گفت فساد زن موجب فساد جامعه و صلاح او موجب صلاح اجتماعی است. کودکی که در دامان مادر است ممکن است رئیس جامعه فردا، فیلسوفی متفکر، پلیس باشد و در همه حال نقش آیندهاش تا حدود زیادی به مادر بستگی دارد.
مادر و مربی فرهنگی
جهل و دانش بشر بستگی دارد به محیطی که طفل در آن رشد و نمو یافته است، جنبههای علمی یا خرافاتی که مادر در دوران کودکی تزریق ذهن اوکرده است به سادگی پاک شدنی نیست. طفل به دنیا میآید و در دریایی از فرهنگ، غوطهور می شود، این فرهنگ از طریق والدین، بستگان و دیگر اعضای جامعه به او منتقل می شود وذهن و افکار او را شکل میدهد، ولی تاثیر مادر که نخستین کلمات را بر زبان او جاری و اولین ایده را در ذهن او جایگزین میسازد از دیگران بیشتر است.
مادر با نفوذ وتاثیر خود میتواند فکر یا صنعتی را در کودک پدید آورد و او را به سوی شرارت یا خیر اندیشی سوق دهد و ریشه و زمینه امور صحیح و غلط را در دل او مستقر سازد. پس میتوان گفت که فرهنگ جامعه تا حدودی ساخته مادران و وابسته به آنهاست.
۷۸۶
دیدگاه های ارسال شده توسط شما ، پس از تایید مدیر سایت یا دبیر بخش خبری در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت باشد منتشر نخواهد شد.